مراحل ایجاد یک کسب و کار موفق
عده ی زیادی از مردم همواره درصدد آنند که کسب و کار جدیدی به راه بیندازند تا بتوانند درآمد خود را افزایش داده و پا جای پای افراد موفقی که می شناسند بگذارند. اما بارها و بارها دیده ایم که تعداد قابل توجهی از این افراد، شغل جدید خود را آغاز کرده اما هرگز نتوانسته اند که آن را تا حتی یکسال ادامه دهند و به سرعت آن را متوقف نموده اند. تغییر کاربری مغازه های مختلف و ناتمام ماندن پروژه های بیشمار اطراف ما، خود نمایانگر این نکته است. در این مقاله برآنیم تا راه و روش ها و مراحل راه اندازی یک کسب و کار را در چند گام و به صورت مختصر، بررسی و تحلیل نماییم:
- کشف نیازهای پنهان مردم
قبل از بیان پاره ای از توضیحات، خواندن داستان زیر را توصیه می نمایم:
«فقط با ماهیانه ۱۵ هزار تومان هرروز صبح نان تازه بخورید.»
این آگهی به همراه یک شماره تلفن در سرتاسر خیابان جردن پخش شده است. شماره را که می گیرم، مردی گوشی تلفن را بر می دارد. وقتی می گویم بابت آگهی نان تماس گرفته ام، می گوید: «آدرستان را بدهید. تا از فردا صبح نان تازه بخورید.» صدایش جوان است و لهجه شهرستانی دارد. وقتی می گویم: «چطور این فکر به ذهنت رسید؟» کل زندگی اش را یک باره روی دایره می ریزد. «من توی همین کوچه… داخل یکی از ساختمان ها سرایدار هستم. اینجا بالای شهر است.
آدم های بالای شهر تنبلند. یعنی اگر تنبل هم نباشند هیچ وقت خوششان نمی آید در صف نانوایی بایستند. یک همسایه داریم که همیشه به من پول می دهد و می گوید: «صبح زود که بلند می شوی برای ما هم نان تازه بگیر.» من هم این کار را انجام می دهم.
یعنی خیلی وقت است که این کار را می کنم. نان دانه ای ۱۰۰ تومان است ولی خانم… هر روز به من ۲۰۰ تومان می دهد. کلی هم تشکر می کند. کم کم همسایه ها فهمیدند و آنها هم اضافه شدند. فهمیدم اگر این طرح را بریزم همه استقبال می کنند.
من حساب کردم و دیدم اگر هر خانواده روزی سه تا نان هم از من بخواهد جمعش می شود ۹۰۰۰ تومان. اما اینجا برای این آدم های پولدار که ۱۵۰۰۰ تومان پولی نیست. بقیه اش هم می شود حق الزحمه من.» هنوز یک ماه نیست که تراکت هایش را پخش کرده، اما می گوید: «کلی مشتری پیدا کرده ام. دیگر شب ها با نانوا هماهنگ می کنم که برای فردا صبح چقدر نان می خواهم و نانوا، نان ها را رأس ساعت هفت برایم آماده می کند.» می خندد و می گوید: «می خواهم پولدار شوم و یک ماشین بخرم که با آن نان ها را پخش کنم. الان با دوچرخه نان ها را پخش می کنم.»
در دنیای اطراف ما فرصت های پولساز فراوانی وجود دارد که یا هنوز کسی از آن مطلع نیست یا هنوز کسی آن را اجرایی نکرده و یا اگر آن را اجرایی کرده است، قوی وارد عمل نشده. کشف این فرصت ها که با نیازهای مردم گره خورده باشد و طراحی خدمت یا محصول خود با توجه به احتیاجات مردم، اولین گام شروع و راه اندازی یک کسب و کار است.
- شروع با سود کم و عدم بلندپروازی
داشتن اهداف بلند و چشم اندازهای ارزشمند بسیار ضروری و لازم است اما این بدان معنا نیست که در ابتدای راه، توقع غیر واقعی از کسب و کار خود داشته باشیم. پس درصد ریسک را تا حد معقول پایین آورده و آمادگی سود نکردن در چند ماه نخست را داشته و برآورد کنیم که اصطلاحا چند ماه باید از جیب بخوریم. از انجام هزینه های غیرضروری اجتناب کرده و تمرکز خود را بر فعالیت ها و هزینه های ضروری قراردهیم.
- برنامه ریزی و تقسیم بندی مسئولیت
برای شروع کار نیازی نیست که چندین و چند کارمند را استخدام کنیم تا در پایان هرماه برای پرداخت حقوق آن ها به مشکل برخورد نماییم. بلکه با تقسیم بندی دقیق مسئولیت ها می توانیم چند کار را یک نفره انجام داده و بازده مطلوب را در ازای آن دریافت کنیم. آشفتگی و نداشتن سیستم کاری منظم، از حسابداری گرفته تا بازاریابی و فروش، کسب و کار ما را دچار پریشانی و سردرگمی می نماید.
- ایجاد مزیت رقابتی و مزیت نسبی در کسب و کار
مزیت نسبی بدان معناست که نسبت به سایر همکاران و رقبای خود در یک یا چند زمینه بهتر عمل کنیم. این زمنیه ها می تواند قیمت مناسب تر، بسته بندی شکیل تر، ارائه ی خدمات برتر و یا حتی برخورد صمیمانه و صادقانه تر از رقبا با مشتری باشد.
اما مزیت رقابتی بدان معناست که به دنبال حرکتی جدید و منحصر به فرد در کسب و کار خود بوده که قبل از این به ذهن رقبای ما نرسیده و بتوان آن را برای جذب کردن مشتری به کار بست.
لازم به ذکر است که هر دو مورد فوق نیاز به فکر، مشورت و بررسی دقیق بازار و رقبا دارد.
- بازاریابی و فروش
اگر همه ی نکات فوق را به خوبی رعایت کنیم اما نتوانیم خود را به مشتری شناسانده یا مشتریانمان را بشناسیم و کالا یا خدمت خود را به آن ها بفروشیم، آب در هاون کوبیدن است.
پس به جای اینکه دست روی دست گذاشته و منتظر سررسیدن مشتری باشیم، می بایست روش های نوین و اثرگذار فروش را آموخته و در همه جا به دنبال مشتری مناسب خود بگردیم.
- داشتن چشم انداز
اگر تمایل دارید که کسب و کارتان توسعه و گسترش یابد باید بدانید که سال دیگر همین موقع در چه جایگاهی هستید. قرار است چند نیرو داشته باشید؛ آیا محصولات جدیدی اضافه خواهید کرد؟ آیا شعبه ی جدیدی افتتاح خواهید نمود و …
پس، داشتن چشم انداز برای گسترش کسب و کار شما ضروری است و موجبات برنامه ریزی دقیقتر، تلاش بیشتر و سرمایه گذاری مناسب تر را برای شما به ارمغان می آورد.
لازم به ذکر است که یک برنامه ی کوتاه مدت(مثلا یک ساله) و یک برنامه ی بلند مدت(مثلا پنج تا ده ساله) را برای آینده ی شغل خود مد نظر قرار دهید.
درباره مدیریت
دکتر محمدرضا طاهری با بیش از یک دهه سابقه همکاری موفق در قالب آموزش و مشاوره با برندهای معتبر شرق کشور، تلاش میکند تا راه را برای توسعه و موفقیت کسب و کارهای ایرانی از مسیر کاربست دانش و تجربه، هموارتر سازد.
نوشته های بیشتر از مدیریت
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.